English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6484 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
next U نزدیک ترین پس ازان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
thereof=of that U ازان
therefter U ازان پس
therefter U پس ازان
afterwards U پس ازان
away U پس ازان
thence U پس ازان
subsequent to that event U پس ازان رویداد
therein U ازان حیث
this is inferior to that U این ازان
eftsoon U اندکی پس ازان
it is all greek to me U ازان سودرنمیاورم
thereafter U بعد ازان
long a U مدتهاپس ازان
this is better than that U این ازان بهتراست
it is pervious to light U روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp U ازان جنس نیست
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
dye wood U چوبی که ازان رنگ میگیرند
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
dice box U پیالهای که طاس را ازان میریزند
wellŠwhat of it? U چه نتیجهای ازان بدست می اید
i gave up the idea U ازان خیال صرف نظر کردم
secernent U اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
fitch U موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
mofette U دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
feed door U دری که ازان سوخت درکوره میریزند
it is not d. U نمیتوان ازان صرف نظر کرد
fly agaric U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge U بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fly amanita U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fustic U یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
ten yard U خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion U چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly bane U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock U شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
to say grace U دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
chock U قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
gopher wood U چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud U ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast U وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulches U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulch U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
backmost U پس ترین
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection U اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice U سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
meritorious U شایسته ترین
drier U : خشک ترین
leftmost U سمت چپ ترین
aftmost U عقب ترین
topmost U اعلی ترین
lower most U پایین ترین
lowermost U پایین ترین
eldest U مسن ترین
least significant U کم اهمیت ترین
lattermost U پست ترین
lattermost U عقب ترین
backmost U عقب ترین
hindmost U عقب ترین
downmost U پایین ترین
arrant U بدنام ترین
lowest U پایین ترین
furthest U پیشرفته ترین
driest U خشک ترین
rearmost U عقب ترین
bottommost U پایین ترین
middlemost U میان ترین
undermost U پایین ترین
best U عظیم ترین
nethermost U پست ترین
proto U مهم ترین
foremost U پیش ترین
most important <adj.> U مهم ترین
rightmost U راست ترین
undermost U زیر ترین
westernmost U غربی ترین
midmost U میان ترین
more like;most like U شبیه ترین
most significant U پراهمیت ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
ticked U سخت ترین مرحله
bottom price U پائین ترین قیمت
tenth rate U از پایین ترین جنس
aftermost U عقب ترین واپسین
tick U سخت ترین مرحله
easternmost U شرقی ترین نقطه
tenth rate U پایین ترین درجه
ticks U سخت ترین مرحله
best U شایسته ترین پیشترین
innermost U داخلی ترین دراعماق
top flight U اعلی ترین مرتبه
eastermost U شرقی ترین نقطه
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
most significant digit U با ارزش ترین رقم
full-back U عقب ترین بازی کن
most significant bit U با ارزش ترین بیت
full-backs U عقب ترین بازی کن
neap U خفیف ترین جزر و مد
neap tide U پائین ترین جزر و مد
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
royal road U اسان ترین راه
lsb U کم اهمیت ترین بیت
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
curtail step U پایین ترین پله پلگان
curtal step U پایین ترین پله پلگان
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
last U پایین ترین درجه یا مقام
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
primitive data type U ساده ترین شکل داده
fullback U جای عقب ترین بازی کن
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lowest common multiple [LCM] U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
lowest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
subcutis U عمیق ترین قسمت زیر پوست
smallest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
This is the easisrt way. U این آسان ترین راه است
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
last but not least <idiom> U آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
supremum U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
reentrant subroutine U زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
highest common factor [HCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
msb U با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
msd U با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
knight bachelor U پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
best seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor [gcd] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Recent search history Forum search
1دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1دانایی از زیباترین صفات بنی آدم است و پوینده گی از زیبا ترین صفات دانایان
1wife is life life is knife knife kill the life
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
2معنی اسم تیتان چیست؟
0سال ابداع سیتم تصویر لامبرت و هدف ازان
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
0ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com